فیلم «سینمامتروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و تهیهکنندگی حامد حسینی بعد از حضور در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر و حضور درخشان در بخش جوایز آن، اکران شد.
به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، انتظارها برای اکران فیلم «سینمامتروپل» بسیار بالا بود. چرا که محمدعلی باشهآهنگر تا پیش از این اثر در مقام کارگردان به خوبی امتحان خود را پس داده است. از طرفی مهمترین جوایز اعم از بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین فیلمبرداری به «سینمامتروپل» رسید.
یکی دیگر از دلایل مورد انتظار بودن این فیلم، سابقه کارگردانش در سینمای دفاع مقدس است. باشهآهنگر با فیلم «ملکه» انتظارها را دوباره به این سینما برگرداند. ده سال بعد از «ملکه»، باشهآهنگر دوباره با «سینمامتروپل» به جنگ و داستانهای آن نقبی زد. همین امر بسیار جالب توجه و مورد انتظار است.
بازیگران این فیلم عبارتند از: مجتبی پیرزاده، نوشین مسعودیان، هومن برقنورد، حسین باشهآهنگر، رضا کیانیان، پریوش نظریه، مهتاب نصیرپور، شهاب عسگری و..این فیلم در 12 رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین فجر بود.
شخصیت و روایت
یکی از نکات مهم در باب فیلم «سینمامتروپل» خاصیت سینماتوگرافی آن است. مجتبی پیرزاده به عنوان شخصیت اصلی روایت عشق عمیقی به سینما دارد. تمام فعل و انفعالات و کنش و واکنشهای او تحت تاثیر نیروی نمایشیِ سینماست.
شخصیت اصلی «سینمامتروپل» مثل سوپراستارهای سینمای طراحی شده است. او سعی دارد، زندگیاش را به فیلمها نزدیک کند.
او به کمک دوستانش میخواهد در روزهای حصر آبادان سینما را زنده نگه دارد. روایت این فیلم به مثل یک گوله برفی است که در شیب قرار دارد. حرکت این گوله برف با تصمیم شخصیت اصلی آغاز میشود. او وقتی میخواهد در شهر آبادان بماند، همه چیز رفته رفته مثل یک گوله برف بزرگ میشود. آنقدر بزرگ میشود که حیات آدمهای فیلم به خطر میافتد.
جنگ تحمیلی و هزاران داستان ناگفته!
این روزها محور اصلی فیلمهایی که با ژانر دفاع مقدس ساخته میشوند، شهدا هستند. قهرمانهای نامدار و اسطورهای که برای حفظ خاک ایران جانفشانی کردهاند. این محور آنقدر شدید است که ظرفیت برای قصههای دیگر و موقعیتهای حتی تخیلی نمانده است. دیگر «سفر به چزابه» ساخته نمیشود. نبود تنوع ارتباط جامعه با این ژانر را کمرنگ خواهد کرد. فیلم «سینمامتروپل» جز معدود فیلمهایی است که در سالها اخیر دیدگاهی متفاوت نسبت به جنگ داشته است.
چرا از سینما فیلم نمیسازیم!؟
یکی از نکات بسیار حائز اهمیت در مورد «سینمامتروپل» سوژه کلی و بستر داستانی آن است. بستری که از جنس سینما و سالن سینماست. بستری که به دوربین، نور، صدا و تصویر مربوط میشود. در مجموع به نظر میرسد داستان شخصیتها در پشت صحنه یک فیلم دنبال میشود.
در سینمای ایران فیلمهایی که به اصطلاح فیلم در فیلم باشند و حکایت افرادی را که کار سینمایی انجام میدهند را بازگو کند، نداریم! به طور معمول شخصیتها طوری طراحی میشوند که برای عام مردم همدردی ایجاد کنند.
دغدغه شخصیتها برای مخاطب نیز تبدیل به دغدغه شده و تا پایان فیلم با رفع آن مسئله در کنار شخصیت اصلی رستگار شوند. در صورتیکه سینما تنها همدردی نیست. بلکه همدلی نیز هست. اگر ما فقط به همدردی توجه کنیم، بسیاری از ژانرها مثل ژانر فانتزی را نادیده گرفتهایم! همدلی یکی دیگر از شیوههای ارتباط با مخاطب است که میتواند در روایات و موقعیتهای مختلف احساسات مخاطب را برانگیخته و او را با اثر همراه کند. فیلم «سینمامتروپل» نمونهای مثالزدنی در این مورد است.
زندهباد قصههای موجز!
بزرگترین نقص فیلم «سینمامتروپل» زمان آن است. فیلم مرزبندی درستی برای هدایت روایت و شخصیت ندارد. در صورتیکه میتوانست با چارچوب بخشیدن به روند فیلم و سیر و سلوک شخصیتها هم از نیمه اول فیلم بکاهد و هم با کوتاه کردن موقعیتهای جنگی از نیمه دوم آن کم کند. فیلمهایی که در عین ایجاز تاثیر عمیقی بر مخاطب میگذارند، رسالت خود را به حق کامل کردهاند. «سینمامتروپل» نمیتواند چنین رسالتی را به پایان برد.
انتهای پیام/