باشگاه خبرنگاران پویا؛ در فیلم «پیرپسر» طراحی لباس تنها ابزار زیباییشناختی نیست، بلکه به عنصری روایی تبدیل شده که در سکوت، از پیچیدگی شخصیتها و بحرانهای درونی آنها سخن میگوید. آزاده قوام، طراح لباس این اثر، با تسلط بر رنگ، فرم و روانشناسی، لایههایی به تصویر افزوده که بدون آن، درام ناقص میماند.
فیلم «پیرپسر» (The Old Bachelor) ساختهی اکتای براهنی (1400/2024) با بازی لیلا حاتمی، حسن پورشیرازی، حامد بهداد و محمد ولیزادگان، پس از آنکه اجازه حضور در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر را نیافت، بهتازگی روی پرده سینما رفته است.
در میان جنبههای فنی این فیلم، طراحی لباس توسط آزاده قوام یکی از عناصر قابل تأمل و تحسینبرانگیز است؛ عنصری که نه صرفاً به مثابه آراستن بازیگران، بلکه به عنوان زبان دوم روایت، در خدمت فیلمنامه و شخصیتپردازی قرار گرفته است.
آزاده میرزا قوام، با بیش از 15 سال سابقه در طراحی صحنه و لباس و کارنامهای شامل آثاری چون «رگ خواب»، «دریاچه ماهی» و «نوروز»، در «پیرپسر» نشان میدهد که چگونه شناخت تئوری رنگ، فرم، و روانشناسی میتواند به خلق تصویری غنی از شخصیتها بینجامد. لباسها نه فقط پوششی فیزیکی، بلکه نشانههایی از هویت، وضعیت روانی، و جایگاه اجتماعی شخصیتها هستند.
تحلیل شخصیتمحور طراحی لباسها
در این فیلم، لباس شخصیت غلام (با بازی حسن پورشیرازی) با انتخاب فرمهای فرسوده و نامرتب، علاوه بر نمایش وضعیت اقتصادی و اجتماعی او، نشانی از فروپاشی روانی و بینظمی درونیاش نیز هست. بهخوبی میتوان دید که پوشش غلام آینهای از حال آشوبناک اوست.

در نقطه مقابل، علی (با بازی حامد بهداد) با لباسهایی نظمیافته، خوشدوخت و به رنگهای خنثی ظاهر میشود. این انتخابها بیانگر شخصیت عقلگرا، درونگرا و تا حدی افسرده اوست و نشان از درک رنگ و بافت توسط طراح دارد. هماهنگی میان جزئیات لباس و ماهیت روانی علی، کاملاً محسوس است.

شخصیت رضا (با بازی محمد ولیزادگان) با پوشش ساده و جوانپسند خود، نوعی بیخیالی و انرژی جوانی را منتقل میکند. انتخاب رنگهای ملایم و لباسهای راحت، تناسب کامل با روحیات و سبک زندگی او دارد و تصویر دقیقی از شخصیتش به تماشاگر ارائه میدهد.

در نهایت، رعنا (با بازی لیلا حاتمی) با طراحی لباسی ظریف و وسوسهانگیز، جلوهای از پیچیدگیهای روانی و کشمکش زنانه را بروز میدهد. رنگهای قرمز و مشکی، استفاده از فرمهای بدننما و کنترل زبان بدن، همه بر ابعاد پنهان شخصیت او تاکید دارند و رعنا را به عنصری تأثیرگذار در روایت، حتی بدون کلام، بدل کردهاند.

لباس؛ زبان دوم روایت
در «پیرپسر»، لباس تنها مکمل بصری شخصیتها نیست؛ بلکه عنصری روایی است که:
بدون نیاز به دیالوگ، وضعیت روانی و اجتماعی را آشکار میسازد؛
شکاف نسلی و تضاد هویتی میان شخصیتها را برجسته میکند؛
مخاطب را عمیقتر وارد جهان درونی فیلم میسازد.
برای مثال، کت قرمز رعنا در سکانس دیدار با علی، به تنهایی تعادل قدرت را جابهجا میکند و به چشم بیننده هشدار میدهد: این زن، صرفاً معشوقهای آسیبپذیر نیست.
لوکیشن و لباس؛ گفتوگویی بصری
فیلم در فضای داخلی یک خانه قدیمی و بسته روایت میشود؛ فضایی خفه، محدود و سایهدار. طراحی لباس، در هماهنگی با این فضا، به خلق احساسی همافزا میانجامد:
لباس غلام، با رنگهای چرک و پارچههای کدر، در امتداد دیوارهای فرسوده خانه قرار میگیرد.
رنگهای سرد و خنثی علی و رضا، بازتابی از محدودیتها و انجماد درونیشان است.
رعنا اما با رنگهای متضاد، همانند نوری موقت از روزن خانه، فضای داستان را میشکند.
صحنههایی که لباسها به یاد میمانند
ابتدای دیدار علی و رعنا:
کت قرمز رعنا مقابل پوشش خنثی علی، ترازوی قدرت را در ذهن مخاطب بر هم میزند.
سکانس پایانی غلام:
لباس مندرس در فضای تاریک خانه، تصویری نمادین از فروپاشی نهایی شخصیتیست که دیگر حتی کلمات هم از بازنماییاش عاجزند.
طراحی لباس در «پیرپسر»، به کارگردانی اکتای براهنی و طراحی آزاده قوام، نهتنها بر زیباییشناسی فیلم میافزاید، بلکه ابزاری حیاتی برای تعمیق روایت، شخصیتپردازی و خلق فضای روانی است. فیلمی که میتوان آن را نه فقط با دیالوگ و تصویر، بلکه با فرم، رنگ و بافت پارچهها خواند.
در مجموع، طراحی لباس در «پیر پسر» نه فقط مکمل روایت تصویری، بلکه به عنوان روایتی مستقل و رازآلود برای مخاطب عمل میکند و عمق روانی شخصیتها را با زبان مد و پوشش بیان میدارد.
انتهای پیام/