تمیم البرغوثی؛ کارشناس برجسته مسائل منطقهای در تحلیلی جامع به بررسی جنگ دوازده روزه ایران با اسرائیل و آینده محتل این جنگ پرداخته است؛ او بر این نکته تاکید دارد که تحقق اهداف مستقیم اسرائیل در این جنگ، تقریباً ناممکن است حتی با دخالت آمریکا.
باشگاه خبرنگاران پویا؛ تمیم البرغوثی: باید دانست که این جنگ، جنگ تحمل و استقامت است و در این میدان، ایران تواناتر از اسرائیل است.
ایران کشوری بزرگ با جمعیتی انبوه است و فشار نظامی، ترکیب جمعیتی آن را دگرگون نمیکند زیرا مردمانش ریشهدارند، نه مهاجرانی که تنها برای امنیت آمده باشند.
در مقابل، اسرائیل تنها با دو روز بمباران، ناگزیر شد خروج شهروندانش را ممنوع کند؛ زیرا بیم آن را داشت که موج خروج، توان دولت را در بسیج نیروی نظامی و حفظ اقتصاد فلج کند. با این حال، شهروندان صهیونیست در حال رفتن هستند و چه جالب که این کوچ از راه دریاست، به سوی اروپا.
در بعد سیاسی، جنگ در ایران برخلاف اسرائیل، مشروعیتآفرین است. در ایران مقابله با دشمن، همدلی میآورد و حتی مخالفان پیرامون رهبری گرد میآیند اما در اسرائیل، افکار عمومی سرنوشت دولت را به نتیجه جنگ گره میزند.
متحدان ایران نیز، بیش از متحدان اسرائیل به بقای آن نیاز دارند حتی اگر عجیب به نظر برسد، این نکته در مورد ایالات متحده نیز صدق میکند.
اسرائیل در این جنگ اخیر با ایران بر کودتایی نظامی در ایران حساب باز کرده بود؛ کودتایی که به دست همان نفوذیانی صورت گیرد که پیشتر در ترور رئیسجمهور پیشین ایران، وزیر خارجه و فرماندهان مقاومت فلسطینی و لبنانی نقش داشتند.
این ترورها، ورود کامل ایران به جنگ را به تعویق انداخت؛ اسرائیل میخواست از ضربه به فرماندهان سپاه بهعنوان پوششی برای آن کودتا استفاده کند اما این نقشه از همان ابتدا با شکست روبهرو شد و چهره کودتاگران و مزدورانش برملا شد.
از دل این شکست، متحدان ایران دریافتند که هدف اسرائیل صرفاً توقف برنامههای هستهای یا موشکی نیست؛ زیرا بازسازی آنها برای ایران ممکن است؛ بلکه هدف اصلی، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با ساختاری همسو با اسرائیل و آمریکا است.
پس به نقشه بنگر؛ خواهی دید که بقای نظام ایران برای مسکو، پکن و اسلامآباد، امری حیاتیست؛ چرا؟ زیرا:
- پاکستان با هندی مواجه است که دشمن آن است و متحد اسرائیل و آمریکا؛ اگر نظامی همسو با غرب در تهران به قدرت برسد، ایران ناگزیر متحد هند خواهد شد و پاکستان در محاصرهای مرگبار قرار خواهد گرفت.
- چین با تغییر نظام در ایران، دسترسیاش به غرب آسیا و پروژهی «کمربند و جاده» را از دست خواهد داد؛ این پروژه، شریان اصلی تجارت چین است.
- روسیه پس از شکستهایش در بالکان و سوریه، ایران را تنها مسیر راهبردی خود به آبهای گرم میبیند؛ ایران همچنین وزنه تعادل مهمی برای مسکو در قفقاز و آسیای میانه است؛ نابودی این اتحاد، تهدیدی برای تمامیت ارضی روسیه خواهد بود.
اما از سوی دیگر، حمایت آمریکا از اسرائیل در این دور از نبرد، با محدودیتهایی روبهرو است. وضعیت سیاسی و اقتصادی آمریکا، آمادگی ورود به جنگی دیگر در خاورمیانه را ندارد حتی در صورت دخالت، بهاحتمال زیاد این دخالت محدود به پشتیبانی هوایی و اطلاعاتی خواهد بود که نه روند نبرد را دگرگون و نه توان شلیک موشکها را متوقف میکند.
اسرائیل و ایالات متحده، علاقهای به اشغال زمینی ایران ندارند؛ نه بعد از شکستهای عراق و افغانستان که هم مساحتشان کمتر بود و هم جمعیتشان؛ برای حمله زمینی به ایران، تنها راه دریاست و این یعنی عملیات عظیم آبی ــ خاکی آن هم در وسعتی بیسابقه چیزی فراتر از «نورماندی» در جنگ جهانی دوم.
بنابراین، تحقق اهداف مستقیم اسرائیل در این جنگ، تقریباً ناممکن است حتی با دخالت آمریکا.
اما آیا ایران پیروز خواهد شد؟ پاسخ این است: احتمال پیروزی ایران بیشتر است اگر خیانتی در میان نباشد.
پیروزی اسرائیل تنها با سرنگونی نظام ایران ممکن است و این امری بعید است؛ پیروزی ایران نیز، فقط با سرنگونی نظام اسرائیل تحقق مییابد و این ممکن است.
این جنگ، جنگی صفر یا صد است. اگر آتشبسی پیش از فروپاشی رژیم اسرائیل برقرار شود، این رژیم باز هم تلاش خواهد کرد با روشهایی دیگر نظام ایران را ساقط کند: نفوذ نرم، جنگ اطلاعاتی، تحریکهای فرقهای و… همانگونه که آتشبسهای غزه و لبنان، هرگز پایانی بر دشمنی نبودند حتی خود اسرائیل، 73 سال پیش با آتشبسی تأسیس شد که تا امروز از آن بهرهبرداری کرده است.
اگر این جنگ به آتشبسی بدون پیروزی ایران ختم شود، دشمن بیکار نخواهد نشست بلکه با فرصت تنفسی که یافته، با ابزارهای دیگر به دشمنی ادامه خواهد داد و اینبار، شاید موفق شود.
اکنون زمان تصمیمگیری است. پیروزی کامل ممکن است، اگر به یکدیگر خیانت نکنیم. زیرا دشمن ما را یکییکی نابود خواهد کرد، اگر با هم علیه اسرائیل نجنگیم.
غزه، نوک پیکان فلسطینیان است؛ اگر اسرائیل موفق شود مردم غزه را به سوی مصر کوچ دهد، بیدرنگ همین نقشه را برای کرانه باختری و اردن هم پیاده خواهد کرد. در چنین صورتی، تهدیدی وجودی نه فقط برای فلسطین بلکه برای مصر، اردن، سوریه، و ترکیه نیز پدید میآید.
اسرائیل، دشمنی است که نه به متحد نیاز دارد، نه به واسطه، بلکه تنها به تابع؛ پس همه کشورها، از ایران تا کشورهای خلیج، باید بدانند که تسلط اسرائیل بر منطقه، خطری استراتژیک برای همگان است.
شرطبندی بر ایران، امروز نه فقط مسئلهای از سر دین و شرافت بلکه دفاع از موجودیت است؛ هر کشوری که پیرامون فلسطین است، بقای خود را با مقاومت ایران گره زده است. این جنگ، جنگی میانهناپذیر است.
ای مردم! اسرائیل بزرگترین خطای تاریخ خود را مرتکب شده؛ زیرا بقای خود را به نابودی هم جنگاوران و هم مسالمتجویان گره زده است. اگر ما امروز در برابر آن نجنگیم، فردا دشمن به هیچکس رحم نخواهد کرد؛ نه به سرباز، نه به غیرنظامی، نه به حاکم، نه به شهروند.
من اینجا نیامدهام تا دیگران را به خطر دعوت کنم و خود ایمن بمانم. آمدهام تا خطر را که در جامه صلح پنهان شده، افشا کنم.
در پایان، تکرار میکنم آنچه را نخستین بار در آغاز جنگ گفتم؛ آزادسازی کامل آغاز شده است! دشمن در این رویارویی پیروز نخواهد شد، مگر آنکه ما دیگر با هم نباشیم و یکییکی شکار شویم.
تنها راه نجات، اتحاد همگانی در نبرد است؛ کاری را که میتوانی انجام بده، هرچند کوچک باشد زیرا هر ملت، از مجموع اجزای خود نیرومندتر است حتی اگر برخی از آن اجزا، آهنین و مسلح باشند.
پس اگر تو به خود خیانت نکنی، آزادسازی ممکن است و اکنون، بیش از همیشه، ممکن و نزدیک است.
انتهای پیام/