باشگاه خبرنگاران پویا؛ ناآرامیها در مناطق دروزینشین سوریه که از همان روزهای نخست فروپاشی دولت اسد مسیری متفاوت از دمشق را در پیش گرفتند، اکنون با حمایت مستقیم اسرائیل به قطعه کلیدی پازل تجزیه سوریه تبدیل شدهاند، تحولی که در خدمت تحقق اهداف راهبردی تلآویو در منطقه قرار دارد.
پس از قدرتگیری گروههای مسلح مخالف بشار اسد در سوریه، نشانههایی از مواضع ضداسرائیلی در میان برخی از این گروهها پدیدار شد. همین مسأله رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا با بهرهگیری از حملات نظامی غافلگیرکننده، معادلات میدانی و امنیتی منطقه را به نفع خود تغییر دهد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از همان روزهای نخست فروپاشی دولت اسد، با انجام حملاتی گسترده و هدفمند به مراکز نظامی سوریه، درصدد جلوگیری از دستیابی دولت جدید به تسلیحات انبارشده حزب بعث بود؛ سلاحهایی که ممکن بود دوباره علیه این رژیم به کار گرفته شوند.
در عین حال، نتانیاهو به نیروهای سنی تندرو که نسبت به محور مقاومت موضع خصمانه دارند نیز اعتماد ندارد، چرا که آنان نیز، همانند حماس یا جهاد اسلامی، ممکن است در آینده به تهدیدی برای اسرائیل بدل شوند. بنابراین، سیاست کلان تلآویو تمرکز بر بیثباتسازی سوریه، تضعیف ساختار امنیتی این کشور، و سوق دادن آن به سوی نظمی جدید تحت نفوذ ترکیه و جریانهای وابسته به احمد الشرع است.
آغاز حملات اسرائیل به سوریه؛ زمنیهساطی برای تجزیه
بلافاصله پس از فروپاشی دولت اسد، رژیم صهیونیستی بزرگترین عملیات هوایی خود را علیه سوریه کلید زد. پایگاههای نظامی، هوایی، لجستیکی، موشکی و زمینی یکی پس از دیگری هدف قرار گرفتند تا مسیر خلع سلاح دمشق هموار شود. این حملات، به شکلگیری اعتراضات پراکندهای علیه دولت احمد الشرع انجامید.
در یکی از این تحولات، یکی از اعضای سابق گروه جولانی اعلام کرد تمایلی به جنگ با اسرائیل ندارد؛ موضوعی که با واکنش منفی افکار عمومی بهویژه در استان درعا مواجه شد.
در ادامه، در شهرهای «نوی» و «جاسم» شعارهای جهاد علیه اسرائیل سر داده شد. نیروهای مسلح محلی در این مناطق حاضر به اطاعت از دولتهای بشار اسد یا احمد الشرع نیستند، اما این فقط بخشی از واقعیت است؛ آنچه در پس پرده اقدامات اسرائیل جریان دارد، طرحی گستردهتر و پیچیدهتر است.
دلیل تداوم حملات اسرائیل چیست؟
اسرائیل بهخوبی میداند که با خروج ایران از سوریه، ساختار امنیتی این کشور تحت نفوذ ترکیه قرار خواهد گرفت. از همین رو، با حمایت از کردها و تقویت موقعیت دروزیها بهعنوان متحدان محلی، در پی آن است تا تهدیدی دائمی در مجاورت دولت سوریه – که همپیمان استراتژیک ترکیه نیز هست – ایجاد کند. در مقابل، ترکیه نیز سعی دارد پس از عقبنشینی ایران و روسیه، جای پای خود را در سوریه تثبیت کند.
در همین راستا، پیشنهاد استقرار نیروهای ترکیه در فرودگاههای «تیفور»، «شعیرات» و «حماه» به آمریکا ارائه شد، اما این پیشنهاد با مخالفت شدید اسرائیل مواجه شد. اکنون تلآویو در تلاش است با بهرهگیری از مسأله دروزیها، مانع تثبیت نفوذ ترکیه در سوریه شود.

دروزیها، بهانهای برای مداخله اسرائیل
جامعه دروزی، که جمعیتی بین 700 تا 800 هزار نفر در سوریه دارد، عمدتاً در «جبلالدروز» واقع در جنوبغرب کشور سکونت دارد. این قوم در لبنان نیز حدود 300 هزار نفر جمعیت دارد و در بلندیهای جولان و شمال فلسطین اشغالی نیز بیش از 150 هزار نفر دروزی ساکناند.
برخی از رهبران و گروههای دروزی آشکارا از حمایت اسرائیل سخن گفتهاند و حتی خواستار ایجاد منطقهای خودمختار تحت حمایت این رژیم یا الحاق به آن شدهاند. نزدیکی جغرافیایی محل سکونت دروزیها به جولان اشغالی، اجرای چنین طرحی را برای اسرائیل تسهیل میکند.
راهبرد تجزیه سوریه؛ اهداف تلآویو چیست؟
اسرائیل با پیگیری طرح ایجاد کانتونهای قومی خودمختار در سوریه، بهویژه برای دروزیها و کردها، سه هدف راهبردی را دنبال میکند:
1. تضعیف توان نظامی سوریه و ترکیه بهگونهای که این کشورها در آینده امکان مقابله مؤثر با اسرائیل را نداشته باشند؛
2. تجزیه حاکمیت مرکزی سوریه از طریق برقراری ارتباط مستقیم با نیروهای محلی در مناطق خودمختار؛
3. تأمین امنیت مرزهای شمالی خود از طریق ایجاد منطقه حائل و نفوذ مستقیم در ساختارهای محلی جنوب سوریه.
در همین راستا، اسرائیل با حمایت از جامعه دروزی، در پی ایجاد یک الگوی نیابتی در جنوب سوریه است؛ الگویی مشابه «ارتش جنوب لبنان» که در دهههای 1980 تا 2000 در خدمت اهداف اسرائیل بود.
جمعبندی
با پررنگتر شدن سناریوی تجزیه سوریه توسط رژیم صهیونیستی، تقویت همکاریهای منطقهای میان ایران، سوریه و دیگر بازیگران مؤثر، برای حفظ تمامیت ارضی سوریه از اهمیت حیاتی برخوردار است. سیاستهای جمهوری اسلامی ایران بر حمایت از وحدت و حاکمیت ملی کشورهای منطقه استوار بوده و مقابله با پروژههای تجزیهطلبانه، بخشی جداییناپذیر از این راهبرد است.
انتهای پیام/