باشگاه خبرنگاران پویا؛ آرسنال در حالی دیروز میزبان پاریسیها بود که در دور قبل با حذف رئال مادرید برای خود شخصیتی در مسابقات قهرمانی اروپا دست و پا کرده بود. از طرفی پاریسیها هم برای هتتریک در حذف تیمهای انگلیسی پا به یان میدان گذاشته بود، پاریسیها توانسته بودند لیورپول، آستون ویلا را قبلا از پیش رو بردارند و حالا با برد آرسنال یک سه گانه در شکست تیمهای انگلیسی را انجام دهند.
در یکی از جذابترین و البته حساسترین جدالهای مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا، آرسنال با هدایت میکل آرتتا مقابل پاریسنژرمن تحت رهبری لوئیس انریکه قرار گرفت؛ دو مربی اسپانیایی با سبکهایی متفاوت اما هدفی مشترک: دستیابی به اولین قهرمانی اروپایی در تاریخ باشگاهشان.
برخلاف فصول قبل، آرسنال آرتتا دیگر تیمی صرفاً مبتنی بر گردش توپ و حفظ مالکیت صرف نیست. آنها امسال با تغییر فاز به بازیسازی مستقیمتر، در لحظات انتقال و ضربات ایستگاهی، تنوع تاکتیکی بیشتری را وارد بازی خود کردهاند. نمونه بارز این تغییر، استفاده مکرر از ارسالهای بلند داوید رایا، دروازهبان آرسنال، در جهت ایجاد موقعیتهای برنامهریزیشده بود؛ و حتی گلی که توسط مرینو زده شد و آفساید اعلام شد. مسئلهای که نشاندهنده طراحی دقیق برای استفاده از ایستگاهیها و بازیسازی مستقیم است. شاید بتوان آرتتا را پیشرو در استفاده از ضربات ایستگاهی در فوتبال نوین دانست.
در سوی مقابل، تیم انریکه با رویکردی مالکانهتر ظاهر شد، اما برخلاف سبک کلاسیک تیکیتاکای او در بارسلونا، PSG این بار با رویکردی «مالکانه-مهاجممحور» به میدان آمد. انتقال سریع از فاز دفاع به حمله، نقش تعیینکنندهای در ایجاد موقعیتهای خطرناک آنها داشت. گل زودهنگام پاریسیها در دقایق ابتدایی، هم حاصل طراحی ساختار هجومی بود و هم ضعف آرسنال در فاز اول دفاعی و البته کمک شایانی هم به ادامه کار این تیم در این شکل بازی کرد.
در صحنه گل، اشتباه تاکتیکی آرسنال در فاز پرسینگ بهخوبی مشهود بود. تیم آرتتا با فشردهسازی ناقص فاز نخست پرس، فضای بین خطوط را به پاریسیها هدیه داد. پاس خطشکن مدافع PSG خط میانی آرسنال را کاملاً از جریان بازی خارج کرد و همین مسئله باعث گسست ساختار دفاعی و ایجاد فضای حمل توپ برای بازیکن صاحب توپ شد.
در این بین، نقش عثمان دمبله بسیار حیاتی بود؛ دمبله در این سیستم بهعنوان «شماره 9 شناور» بازی میکرد، اما بارها با خروج از منطقه تعریف شده خود و ایجاد اورلود در فاز انتقال، ساختار دفاعی آرسنال را دچار اختلال کرد. گل نخست پاریس دقیقاً حاصل همین جابهجاییها و تصمیمات لحظهای تاکتیکی بود.
یکی از مهمترین جدالهای این مسابقه در خنثیسازی بازیسازی از عقب بود. هر دو تیم با پرس شدید از بالا سعی در از کار انداختن ساخت بازی حریف داشتند. آرسنال تلاش کرد با ساختار 2-3-5 در زمان مالکیت و تبدیل سریع به 4-4-2 در حالت دفاعی، پاریس را در منطقه میانی خفه کند اما PSG با حرکات عرضی سریع، مثلثسازیهای پویا در کنارهها و تغییر جهت ناگهانی توپ، توانست چند مرتبه این پرس را بشکند. در طرف مقابل، پاریس با عقب کشیدن موقعی خط میانی، سعی داشت بین خطوط برای بازیکنان خلاق آرسنال مانند ساکا و اودگارد فضا نگذارد.
در نیمه دوم، بازی به مراتب متعادلتر شد، چرا که هر دو مربی سعی کردند با اعمال اصلاحات ساختاری، حفرههای دفاعی نیمه نخست را پوشش دهند. یکی از نکات کلیدی در این نیمه، کاهش سرعت انتقال پاریس بود؛ تیم انریکه ترجیح داد بهجای ریسک بالا در ضدحملات، ساختار کنترلمحورتری را دنبال کند، که نشان از تغییر استراتژیک در درک فشار بازی رفت داشت.
آرسنال نیز با ورود بازیکنان جانشین سعی در تزریق انرژی و تغییر در فاز هجومی داشت، اما PSG با استفاده از ساختار 5-3-2 در دقایق پایانی، عملاً فضاها را بست و شانس خاصی برای گلزنی آرسنال باقی نگذاشت.
در هر صورت آرتتا با تغییر رویکرد به بازی مستقیمتر، گزینههای هجومی متنوعتری ایجاد کرده، اما هنوز ضعفهایی در ساختار پرس تیمیاش وجود دارد و البته انریکه هم با دادن آزادی عمل به بازیکنانی چون دمبله و انتقال سریع، یک PSG هجومیتر و منعطفتر ساخته که در عین حال توانایی کنترل بازی را هم دارد.
هر دو تیم در تلاش بودند با فشار روی خط اول بازیسازی حریف، ساختار تهاجمی مقابل را از کار بیندازند، و در اغلب دقایق، موفق به کند کردن ریتم حریف شدند.بازی برگشت، بدون شک صحنه تقابل دوباره این دو ذهن تاکتیکی خواهد بود؛ جایی که کوچکترین اشتباه میتواند تفاوت بین صعود و حذف را رقم بزند.
پایان پیام/