باشگاه خبرنگارن پویا: با آغاز مذاکرات ایران و آمریکا اقتصاد ایران درگیر نوسانات اقتصادی شد،نکته ای که در این میان بیش از پیش باید مورد توجه قرار بگیرد انفعال بانک مرکزی و وزارت اقتصاد است،انفعالی که اگر ادامه پیدا کند میتوان اینگونه تعبیر کرد که هدیه ناخواسه بانک مرکزی و وزارت اقتصاد به ایالات متحده است.
از لحظهای که دونالد ترامپ در کنفرانس خبری، خبر از مذاکره با ایران داد بازارهای مالی ایران دچار نوسان شدیدی شد، از کاهش قیمت دلار تا کاهش قیمت سکه و رشد شاخص بورس ،دلار در همان ساعت اولیه که ترامپ آغاز مذاکرات را اعلام کرد، بیش از 4 هزار تومان سقوط کرد به طور دقیق تر نرخ دلار از 105 هزار تومان به 101 هزار تومان رسید.
همچنین بعد از پایان روز اول مذاکرات ایران و آمریکا هم در روز شنبه و اشاره دو طرف به موفق بودن این مذاکرات، در معاملات روز یکشنبه در بازار طلا و دلار ، هر دلار به قیمت 80 هزار تومان هم خریدار نداشت، سکه تمام بهار آزادی هم، حتی 67 میلیون تومان هم خریداری نمی شد؛ در واقع به فاصله یک روز پس از پایان مذاکرات نرخ دلار بیش از 10 هزار تومان کاهش پیدا کرد، سکه تمام بهار آزادی بیش از 12 میلیون ارزان شد.
کاهش کوتاه مدت نرخ دلار
اگر اعتقاد داشته باشیم که مذاکرات منجر به افزایش ارز ریال هم شده است، بااین ادعا فقط برای 24 ساعت صحیح بوده است چرا که فقط با گذشت 24 ساعت، بازار طلا و سکه مجددا با افزایش رو به رو شد؛ در روز دوشنبه 25 فروردین هر دلار به بیش از 88 هزار تومان رسید، قیمت سکه تمام بهار آزادی هم به 79 میلیون تومان رسید که همین کوتاه مدت بودن کاهش قیمت طلا و دلار و نوسانات شدیدی قیمتی، اقتصاد را بیش از پیش در معرض خطر قرار می دهد،چرا که در نبود ثبات اقتصادی تمام فعالان اقتصادی اعم از بنگاهها و خانوارها عموما در وضعیت نا اطمینانی به سر میبرند و اقدام به سرمایهگذاری نمیکنند چرا که فعالان اقتصادی همواره منتظر نتایج مذاکره میمانند و تا پایان نیافتن مذاکرات به واسطه نااطمینانی دست به سرمایه گذاری نمیزنند.
بستر گروگان گیری اقتصاد فراهم شده است
علاوه بر این نکته،مسئله دیگری که از اهمیت بیشتری برخوردار است آن است، که وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بستر گروگان گیری اقتصاد ایران را در مذاکرات فراهم کردند، طرف آمریکایی احتمالا میداند که کلیت اقتصاد ایران و بازارهای مالی به واسطه یک مصاحبه یا توییت تغییر جهت می دهد فلذا با طرح ادعاهای مختلف و متناقض تلاش میکند که امتیازات بیشتری بگیرد.
برای مثال ویتکاف که مذاکره کننده اصلی ایالات متحده آمریکا است در ابتدا در مصاحبه ای با فاکس نیوز گفت: ایران به غنی سازی بالاتر از 3.67 نیازی ندارد، اما در کمتر از 24 ساعت در توئیتی به حذف برنامه غنی سازی ایران اشاره کرد.
آمریکاییها گویی که متوجه شدند هیچ نهاد اقتصادی از دولت، خود را موظف به مدیریت بازار نمیداند و از همین جهت با بیان ادعاهای مختلف و متناقض فشار بر ایران را بیشتر میکنند؛ به عبارتی آمریکایی بدون هیچ دردسری و بدون مذاکرهای ابزار فشار قدرتمندی را در اختیار دارند که آن هم اقتصاد ایران است، این هدیه از سوی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی به ایالات متحده بود.
بانک مرکزی و وزارت اقتصاد باید به طور فعالانه هر متغییری که میتواند به طرف آمریکایی سیگنال اثرگذاری اقتصادی مذاکرات را صادر کند از کار بیندازند و یا آن را کم رنگ کنند، چرا که در غیر این صورت مشکلات متعددی در اقتصاد و حتی روند مذاکرات ایجاد خواهد شد.
مدیریت بانک مرکزی جهت دهنده افکار مردم
اگر تمام حالات موجود را در مذاکرات در نظر بگیریم، شکست مذاکرات هم صرفا یکی از احتمالات است؛ مدیریت بانک مرکزی اگر در شکست مذاکرات هم به مانند دور اول مذاکرات باشد آنگاه احتمالا نرخ دلار هم افزایش قابل توجهی پیدا خواهد کرد.
به نظر میرسد بانک مرکزی و وزارت اقتصاد باید در شرایط حساس کنونی، رویکرد خود را تغییر داده و با حضور فعالتر در بازار ارز، از نوسانات این بازار و تأثیرات آن بر سایر بازارها جلوگیری کنند. در غیر این صورت، تنها یکی از تبعات این نوسانات یعنی اثرگذاری بر افکار عمومی میتواند تبعات گستردهای داشته باشد. این نگرانی در افکار عمومی شکل میگیرد که سرنوشت معیشت مردم کاملاً وابسته به نتیجه مذاکرات است و در صورت شکست مذاکرات، گمان میرود که ارادهای برای بهبود وضعیت اقتصادی وجود ندارد.
در حالی که واقعیت این است که رفع تحریمهای آمریکا تنها بخشی از مشکلات را حل خواهد کرد، و بخش مهمی از مسائل اقتصادی کشور، ریشه در مشکلات ساختاری داخلی دارد که حل آن نیازمند تصمیمگیری و اراده جدی از سوی دولت است.
پایان پیام/