باشگاه خبرنگاران پویا: «امیلیا پرز» تازهترین فیلم «ژاک اودیار» است که در سال 2009 با فیلم «یک پیامبر» مورد تحسینهای بسیاری قرار گرفت و پس از چندین تجربه پرفراز و نشیب در بسترهای مختلفی همچون ملودرام و وسترن، اینبار فیلمش را در ژانر موزیکال ساخته است.این فیلم با کسب 13 نامزدی در فصل جوایز آکادمی اسکار، رکورددار شده و بایستی دید که تا چه حد در انتخابهای نهایی آکادمی جای خواهد داشت.
علیرضا درویش: آنچه اول از همه در مورد «امیلیا پرز» میتوان گفت این است که بهعنوان یک موزیکال، در چه ردهای از این سینما قرار میگیرد؟
فیلم از لحاظ موضوعی گرفته تا استفاده از ترانهها و در کل رویکردش به این ژانر، نه به موزیکالهای رایج کلاسیک شباهتی دارد و نه حتی به اثری چون «داستان وست ساید»، که تلفیقی از ژانر موزیکال و جنایی است (و شخصیتهایش همچون «امیلیا پرز» لاتیناند). آنچه به عنوان یک موزیکال در فیلم جلب توجه میکند شباهتهای ریز و درشتش با فیلم بدنامی چون «جوکر؛ جنون مشترک» است.
همچون آن فیلم، داستان اصلی به خودی خود ربط چندانی به ژانر موزیکال ندارد. آنچه باعث می شود فیلم در رده این ژانر باشد، ترانههایی است که از زبان شخصیتها شنیده میشود. اما این ترانهها از آنجا که در شخصیتپردازی و ایجاد تعامل بین آدمهای فیلم جایی ندارند تماماً زائد مینمایند. کما اینکه از آنها استفاده چندانی هم نشده است.
استفاده از دو خواننده مشهور (لیدی گاگا و سلنا گومز) نیز شباهت دیگری است که بین این دو فیلم وجود دارد، و به نوعی توجیه موزیکال بودن آنهاست.
جالب اینجاست که بسیاری از لحظات فیلم بینندگان فراموش میکنند که با اثری موزیکال روبرویند و از شنیدن ترانهها، یا به عبارتی، دیالوگهای موزون فیلم مجدداً به یاد این واقعیت میافتند و از تعجب انگشت به دهان میمانند.

نوشتن از خود قصه و روابط انسانی در فیلم بسیار سخت است؛ چرا که اثری است با فیلمنامهای بسیار آشفته و سردرگم، که برای طولانی شدنش از خرده قصههای بیربط و سفارشی (همچون مسائل فسادآمیز کارتل یا رابطه مخفیانه و همجنسگرایانه امیلیا با زن بیوه) نیز گریزان نیست.
مضحکتر از همه تحول شخصیتی ناگهانی امیلیا پرز بعد از تغییر جنسیتش از یک قاچاقچی خشن است که به زنی بدهیبت اما خوش قلب دگردیسی پیدا میکند.
«امیلیا پرز» جدای از اینکه سقوطی در کارنامه کارگردانش است، با موفقیتهای بزرگش در جشنوارههای بزرگ (که متأخرترینش اسکار است و رکوردشکنیاش) مخاطبان خاص و عام سینما را شگفتزده کرده، که چطور این جشنوارهها با انتخابهای غلط و بیاصولشان هرسال دریغ از پارسالاند و بدترین آثار را با سیاستهای غیرهنری خود به گوش و چشم مخاطبان هنر حقنه میکنند.
پایان پیام/